چند قول در باب ذوالجناح وجود دارد. قول اول این است که در زیارت ناحیهی امام زمان آمده است که پس از شهادت اباعبدالله شیههکشان و گریهکنان در حالی که بدنش هم زخمی بود، کنار خیمهها آمد و امام زمان در وصفش می فرماید: "مُحَمْحِماً باکیا". که مُحَمحِما؛ یعنی، شیههکشان و باکیا ؛یعنی، گریهکنان . زخمی بود، خون روی یالش بود که نشان میداد امام حسین شهید شده یا به زمین افتاده و میگویند وقتی با او سخن میگفتند و بچهها در حالی که بر بدن او دست انداخته بودند با اسب حرف میزدند و حضرت سکینه سراغ بابا را گرفت، اسب پشت خیمهها رفت و سر به زمین کوبید و سرانجام پشت خیمه جان سپرده. قول دوم این که همسر اباعبدالله الحسین، حضرت شهربانو، یا شاهزنان که مادر حضرت سجاد (ع) باشد به توصیهی اباعبدالله سوار اسب شد و از صحنهی کربلا دور شد و به سمت ایران آمد و در شهر ری درگذشت. قول سوم این است که اسب غیب شد. و من خودم(دکتر سنگری) در هند بودم و این ماجرا را که مطرح میکنم خودم در هند دیدم. در هند یک خیابان به اسم عباس است. که در آنجا اسبی داشتند و آن را در روز عاشورا میآوردند و کسی هم سوار نمیشد و معتقد بودند که از نسل ذوالجناح است. و البته امام حسین(ع) به غیر از ذوالجناح اسبهای دیگری هم داشته است.roozedahom.com
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آمار سایت