(چرا مختار بعد از قيام خلافت را به امام سجاد(ع)تحويل نداد؟؟؟)
(14 ربیع الثانی سالروز قیام مختار ثقفی)
قبل از پاسخ به این سوال مقدمه ای را باید خدمت شما عرض کرد که درباره مختار و انگیزه او در این قیام قضاوتهای گوناگون شده است؛ تا آنجا که بعضی دانشمندان طبقه اوّل و دوم شیعه در باره او نظر مساعدی ندارند. اما متأخران او را به نیکویی ستودهاند.مختار پس از قیام نافرجام سلیمان بن صرد (رهبر نهضت توابین) شیعیان را آماده ساخت. او میدانست. اگر بخواهد جنبش شیعه به نتیجه برسد، باید یکی از اعضای خاندان پیامبر آن را رهبری کند یا لااقل جنبش به نام او آغاز شود.
علی بن الحسین ـ (ع) فرزند شهید آل محمد ؟ محمد فرزند علی بن ابی طالب عموی علی بن الحسین (ع).
مختار به هر دو نامه نوشت. امام علی بن الحسین (ع) که بی وفائی عراقیان و رنگ پذیری آنان را دیده بود و میدانست به گفته پدر بزرگوارش این مردم «دین را تا آن جا میخواهند که زندگانی خود را بدان سرو سامان دهند و هنگام آزمایش پای پس مینهند» به مختار پاسخ مساعد نداد . تنها تا آن جا که کار او با کیفر قاتلان پدرش مربوط میشد ، کردار او را تصویب نمود؛ چون مختار سر عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را نزد او فرستاد، امام به سجده رفت و گفت: «الحمد لله الذی ادرک لی ثاری من أعدائی و جزی الله المختار خیراً».(1)
یعقوبی مینویسد: مختار سر عبیدالله بن زیاد را نزد علی بن الحسین (ع) به مدینه فرستاد . فرستاده خود را گفت: بر در خانه او بنشین، همین که دیدی در خانه گشوده شد و مردم به درون خانه رفتند، بدان که هنگام غذا خوردن اوست، تو هم به درون خانه برو!
فرستاده چنان کرد، و چون داخل خانه شد ،بانگ برداشت: ای خانواده نبوت و معدن رسالت و فرود آمدنگاه فرشتگان و منزل وحی! من فرستاده مختار پسر ابو عبیده هستم و این سر پسر زیاد است، برای شما آوردهام.
با شنیدن این بانگ، فریاد از زنان بنی هاشم برخاست و چون امام سر عبید الله را دید، گفت: دوزخ جای او باد! بعضی گفتهاند: علی بن الحسین (ع) را پس از مرگ پدرش جز آن روز او را خندان ندیدند.(2)
امام حسین(ع) در دعایی عرضه داشت: "پروردگارا، آن جوان ثقفی را بر آنان مسلط کن تا جام تلخ مرگ و ذلت را به ایشان بچشاند . از قاتلان ما کسی را باقی نگذارد... انتقام مرا و دوستان و خاندان و شیعیانم را از اینان بگیرد..."(3) از این روایت تا حدودی میتوان تأیید مختار را به دست آورد.(3)
امام باقر(ع) فرمود: به مختار ناسزا مگویید، زیرا همو بود که قاتلان شهدای ما را کشت . انتقام خون ما را گرفت . بیوه زنان ما را شوهر داد . در تنگدستی به ما کمک مالی کرد. (4)
مسعودی نوشته است:
مختار نامهای به علی بن الحسین (ع) السجاد نوشت. در آن نامه او را امام دانست و خواست تا با حضرت بیعت کند و از او رخصت خواست تا دعوت خویش را آشکار سازد. پول فراوانی هم با نامه فرستاد. علی بن الحسین (ع) پول را نپذیرفت.(5) و آنچه مسلّم است. امام در مورد دعوت برای رهبری شیعیان، روی خوش به مختار نشان نداد.(6)
در روایتی که از منهال بن عمرو است گوید: سالی به حج رفتم و علی بن الحسین (ع) را دیدم .پرسید:
ـ حرمله بن کاهل چگونه به سر میبرد؟
ـ او را در کوفه زنده دیدم. امام دستهای خود را بالا برد و گفت:
خدایا گرمی آهن را بدو بچشان! خدایا گرمی آتش را بدو بچشان! 7)(8)
پس همانطور که مشخص شد در ان دوره و قضایائی که اتفاق افتاد امام سجاد علیه السلام شرایط را برای به دست گرفتن خلافت اماده نمی دیدند و با سلاح دعا توانستند اهداف بلند خود و معارف اهل بیت را به گوش همه برسانند
1. اختیار معرفة الرجال - شیخ طوسی ، ج 1 ، ص 341 السلام لإحیاء التراث ؛ المختار الثقفی، ص 124 .
2. تاریخ الیعقوبی،یعقوبی ، ج 2 ،ص 259
3 بحارالانوار، العلامة المجلسی ، ج45، ص 10،
4. همان.
5. مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 28 ،
6. تاریخ تحلیلی اسلام، ص 173 به بعد. ،دکتر سید جعفر شهیدی ،
7. مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب ،ج 3 ، ص 276 ،1376 -
8. سید جعفر شهیدی، زندگانی علی بن الحسین (ع)، ص 92،