loading...
هیئت فرهنگی مذهبی غریب مدینه(شهر مقدس قم-بنیاد)
هیئت فرهنگی مذهبی غزیب مدینه بازدید : 77 جمعه 04 بهمن 1392 نظرات (0)

طبق روایات معتبر، فضه کنیز حضرت زهرا (س) و مادر وهب بن عبدالله، زنی بود که سالهای زیادی (بیش از بیست سال) اگر کسی از ایشان سؤالی می کرد، در جواب از آیات قرآن استفاده می کردند که نمونه ای از آن را به نقل از کتاب بحار الانوار، برای شما می آوریم:

ابوالقاسم قشیری در کتاب خود آورده که یکی از آشنایان گفت: در بیابانی می رفتم که زنی تنها را دیدم به او گفتم تو کیستی؟

زن گفت: "و بگو سلام پس بزودی خواهید دانست."[1]

پس بر او سلام کردم و گفتم :در این جا چه می کنی؟

زن جواب داد: "و کسی را که خدا او را هدایت کند گمراه نمی شود."[2]

گفتم: تو از جن هستی یا از انس؟

زن جواب داد: "ای بنی آدم زینت های خود را با خود بردارید..."[3]

گفتم از کجا آمده ای؟

جواب داد: "از جای دور."[4]

گفتم: کجا می خواهی بروی؟

جواب داد: "و برای خداست برعهده مردمی که استطاعت دارند حج بجا آورند."[5]

گفتم: چند روز است که حرکت کرده اید؟

جواب داد: "ما آسمانها و زمین را در شش روز خلق کردیم."[6]

گفتم آیا غذایی میل داری؟

جواب داد: «ما آنها را جسدهایی قرار نداده ایم که غذا نخوررند."[7]

گفتم: تندتر بیا و عجله مکن؟

جواب داد: خداوند هر کس را به اندازه توانش تکلیف می کند.[8]

گفتم: آیا پشت سر خود سوارت کنم؟

جواب داد: اگر در آسمان و زمین خدایی جز الله بود فاسد می شدند"[9]

پس پیاده شدم و او را سوار کردم ، او گفت:" سپاس خدای را که این (چهار پا) را برای ما تسخیر کرد."[10]

پس به قافله رسیدیم گفتم آیا در بین قافله کسی را داری؟

جواب داد: "ای داوود ما ترا خلیفه روی زمین قرار دادیم"[11]، "و محمد، تنها رسول خداست"[12]

"ای یحیی کتاب را بگیر."[13] "ای موسی من خدا هستم".[14]

پس من این چهار نام را صدا زدم، در این موقع چهار جوان به سوی آن زن آمدند! گفتم: اینان با تو چه نسبتی دارند؟

جواب داد: "مال و فرزندان زینت زندگی دنیا هستند".[15]

پس وقتی جوانان به نزد آن زن آمدند به آن ها گفت: "ای پدر او را اجیر کن (استخدام کن) بدرستی که او بهترین کسی است که اجیر کرده ای و نیرومند و درستکار است."[16]

پس آنان چیزهایی به من دادند، زن گفت: "و خداوند چند برابر می کند برای کسی که بخواهد".[17]

پس آن جوانان بیشتر به من دادند! من از آنان پرسیدم این زن کیست؟ گفتند: این مادر ما فضه کنیز حضرت زهرا (ع) است که بیست سال است فقط با قرآن جواب می دهد.[18]

هیئت فرهنگی مذهبی غزیب مدینه بازدید : 736 دوشنبه 30 دی 1392 نظرات (2)

حضرت زهرا کنیزی به نام "فضه" داشت که رسول خدا او را بعد از فتوحات جنگ خیبر و بنی قریظه و بنی النضیر و دیگر موفقیت ها و پیروزی های جنگی و رفع فقر از اصحاب صفه و مستمندان مدینه به آن حضرت بخشید، و از برخی نوشته ها استفاده می شود که وی از شاهزاده های هندی بود و علوم غریبه را می دانست. 

حافظ رجب برسی در کتاب "مشارق الانوار" نقل می کند: هنگامی که فضه به خانه حضرت زهرا وارد شد در آنجا به جز یک شمشیر و زره و آسیا چیزی نیافت. او که شاهزاده هندی بود و ذخیره ای از اکسیر داشت، تکه مسی را برداشته آن را نرم کرده و به صورت طلا درآورد، هنگامی که حضرت علی علیه السلام از راه رسید آن را به حضور ایشان آورد، حضرت که آن را دید فرمود: احسنت ای فضه! اگر آن را آب می کردی طلای تو ارزشمندتر و گران تر می شد. 

عرض کرد: سرور من! آیا شما از این علم آگاهید؟ 

فرمود: آری، این کودک نیز می داند و به امام حسین علیه السلام اشاره کرد، حضرت جلو آمد و همان فرمایش حضرت علی را تکرار کرد، آنگاه علی علیه السلام فرمود:ما بالاتر از این را می دانیم، بعد با دست مبارک اشاره فرمود: قطعه بزرگی از طلا هم چون گردن بندی در حالی که گنجهای روی زمین حرکت می کردند، نمایان شد، بعد فرمود، آن طلایی که ساخته ای در کنار این طلاهای همانندش بگذار، وی آن را کنار آنها گذاشت، آن هم بمانند دیگر طلاها به حرکت درآمد.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 62
  • کل نظرات : 84
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 27
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 31
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 39
  • بازدید ماه : 31
  • بازدید سال : 3,121
  • بازدید کلی : 29,429