loading...
هیئت فرهنگی مذهبی غریب مدینه(شهر مقدس قم-بنیاد)
هیئت فرهنگی مذهبی غزیب مدینه بازدید : 67 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (1)

دومین طاغوت بنی عباس منصور دوانیقی در ضمن نامه ای برای امام صادق (ع) نوشت : چرا تو به اطراف ما، مانند سایر مردم نمی آیی ؟ امام صادق (ع) در پاسخ او نوشت : 1 - در نزد ما چیزی نیست كه به خاطر آن از تو بترسیم و نزد تو بیائیم ؛ 2 - و در نزد تو در مورد آخرت چیزی نیست كه به آن امیدوار باشیم . 3 - و تو دارای نعمتی نیستی كه بیائیم ، و به خاطر آن به تو تبریك بگوئیم . 4 - و آنچه كه اكنون ، (از مقام و ثروت) داری ، آن را بلا و عذاب نمی دانی ، تا بیائیم ، و به تو تسلیت بگوئیم ، بنابراین برای چه نفوذ نزد تو بیائیم ؟ منصور در جواب نوشت ؛بیا با ما همنشین باش ، تا ما را نصیحت كنی . امام صادق (ع) در پاسخ نوشت : كسی كه آخرت را بخواهد با تو همنشین نمی شود، و كسی كه دنیا را بخواهد به خاطر نگهداری دنیای خود، تو را نصیحت نمی كند.(زیرا اگر تو را نصیحت كرد، تو با او دشمن می شوی و دنیای او به خطر می افتد.(اشتهاردی)

هیئت فرهنگی مذهبی غزیب مدینه بازدید : 46 چهارشنبه 25 دی 1392 نظرات (0)

در باب عظمت علمی امام صادق - علیه السلام - شواهد فراوانی وجود دارد و این معنا مورد قبول دانشمندان تشیع و تسنن است. فقها و دانشمندان بزرگ در برابر عظمت علمی آن حضرت سر تعظیم فرود می‏آوردند و برتری علمی او را می‏ستودند. 
«ابو حنیفه» پیشوای مشهور فرقه حنفی اهل سنت می‏گفت: من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیده‏ام ، نیز می‏گفت: زمانی كه «منصور» (دوانیقی) «جعفر بن محمد» را احضار كرده بود، مرا خواست و گفت: مردم شیفته جعفر بن محمد شده‏اند، برای محكوم ساختن او یك سری مسائل مشكل را در نظر بگیر. من چهل مسئله مشكل آماده كردم. روزی منصور كه در «حیره» بود، مرا احضار كرد. وقتی وارد مجلس وی شدم دیدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است وقتی چشمم به او افتاد آنچنان تحت تأثیر ابهت و عظمت او قرار گرفتم كه چنین حالی از دیدن منصور به من دست نداد. سلام كردم و با اشاره منصور نشستم. منصور رو به وی كرد و گفت: این ابو حنیفه است. او پاسخ داد: بلی می‏شناسمش. سپس منصور رو به من كرده گفت: ای ابو حنیفه! مسائل خود را با ابو عبدالله (جعفر بن محمد) در میان بگذار. در این هنگام شروع به طرح مسائل كردم. هر مسئله‏ای می‏پرسیدم، پاسخ می‏داد: عقیده شما در این باره چنین و عقیده اهل مدینه چنان و عقیده ما چنین است. در برخی از مسائل با نظر ما موافق، و در برخی دیگر با اهل مدینه موافق و گاهی، با هر دو مخالف بود. بدین ترتیب چهل مسئله را مطرح كردم و همه را پاسخ گفت: ابو حنیفه به اینجا كه رسید با اشاره به امام صادق - علیه السلام - گفت: دانشمندترین مردم، آگاهترین آنها به اختلاف مردم در فتاوا و مسائل فقهی است

شخصی امام صادق{ع} را در مسجدالحرام با لباسی زیبا و نفیس دید.فکر کرد برود او را توبیخ و سرزنش کند...

-  به امام صادق گفت:نه رسول خدا، نه علی و نه هیچ کدام از پدرانت این جور لباس ها را نمی پوشیدند.تو چرا؟؟

امام فرمودند بین زمان من و اجدادم تفاوت زیاد است، آن موقع مردم ساده ترین وسایل زندگی را نداشتند اما الان چی ؟ اگر امکانات باشد صالحان باید استفاده کنند نه فاسقان.مسلمانان، نه کافران...

سپس امام دست آن شخص را گرفت، برد زیر آستینش. لباس خشنی زیر لباسش پوشیده بود. گفت:«این را برای خودم می پوشم و آن را برای مردم.»(منبع:در محضر آفتاب/ص22

******

-جلوی امام صادق را گرفت و داد زد:«تو پولم را برداشتی.زود باش پولم را پس بده

امام فرستاد برایش کیسه ای پول آوردند، همان قدر که دزدیده شده بود.برگشت خانه اش. دید پولش آن جاست.آمد پول امام را پس بدهد. خجالت زده و شرمنده. امام نگرفت.. و فرمودند:

- ما اگر چیزی به کسی ببخشیم، دیگر پس نمی گیریم..

بهلول 98))(منبع:صفحاتی از زندگی امام صادق/صفحه314)

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 62
  • کل نظرات : 84
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 7
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 23
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 31
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 3,113
  • بازدید کلی : 29,421